در فکرهایِ دار
و «فکر» میکند که فکر میکند... در فکر، دار میگذرد؛ (و دارها همه در فکر برقرار میشوند، و فکرها همه فکرِ دار میشوند.) ◻ و هیچ فکر از دار بالا نمیرود تا خویش را از اوجِ خویش پائین بیاورد؛ (و دارها همیشه اوجِ «فکر» بودهاند، و دارها همیشه «فکرِ بکر» بودهاند.) ⃞ پس فکرِ دار هرگز بالایِ دار نیست پس دار خویش را بالا نمیبَرد؛ (و دارها همیشه به «فکر» وفا میکنند، پس «فکر»ها همیشه وفایِ دار را انکار میکنند.) سومِ شهریورِ هشتاد و نُه