پست‌ها

نمایش پست‌ها از نوامبر, ۲۰۱۱

در قاب

غیاب را یک قاب محصور می‌کند. بیرونِ قاب،                   حضور آزادیِ حضور... در قابِ پنجره می‌مانم: یک شکلکِ عجیب که بی‌شکل می‌شود در چشمِ عابران. وقتی حضور، شکلِ عبور دارد فریادهایِ شکلکِ بیچاره بی‌صدا ست از قابِ پنجره بر سطح، سطحِ سمنتیِ معبر. خاموش می‌مانم: تمامِ منظره، معبر تمامِ معبر یک قاب می‌شود غیاب می‌شود. دهمِ آبانِ نود فایلِ صوتیِ اجرایِ دوزبانه‌یِ این شعر در برنامه‌یِ "Contes du jour et de la nuit"، رادیو فرانسه، با صدای: ورونیک سُژه (به فرانسوی)، و رضا اسپیلی (به فارسی). ترجمه از: رضا اسپیلی و ورونیک سُژه.